این کتاب بی نظیر بود ...
واقعا از ناشر این کتاب سپاس گذارم و همچنین از سایت کتاب ناک عزیز بابت قرار دادن این کتاب بر روی سایت .
فوق العاده بود ، مرسی 8-)
سبك و صداي استاد شجريان روح تازه اي در شعر شاعران بزرگ مي دمد
طوري كه شنوندگان اشعاري را كه با صداي ايشان مي شنوند حتي بهتر از اينكه از روي آن چندين بار بخوانند به ياد دارند
وزني كه ايشان براي اشعار مي گذارند مانند اين جمله است
شعر فارسي را حافظ و سعدي به كمال رسانده اند
موسيقي شعر فارسي را هم شجريان ها به كمال رسانده اند
من براي همايون عزيز روزهاي بي بديلي را آرزو مي كنم بي ترديد ايشان وارث خلف سبك استاد استادان موسيقي جهان يعني جناب اقاي محمد رضا شجريان هستند
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بیحاصل ترنج از دست نشناسد در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
تو صاحب منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی
تو خواب آلودهای بر چشم بیداران نبخشایی
دعایی گر نمیگویی به دشنامی عزیزم کن
که گر تلخست شیرینست از آن لب هر چه فرمایی
گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد
چو پایانم برفت اکنون بدانستم که دریایی
تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش
مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی
همه دعایم این است که سایه بلندش همواره فرح بخش هنر ایران زمین باشد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فهرست جامع و متن نغمه های استاد محمد رضا شجریان
واقعا از ناشر این کتاب سپاس گذارم و همچنین از سایت کتاب ناک عزیز بابت قرار دادن این کتاب بر روی سایت .
فوق العاده بود ، مرسی 8-)
بسیار عالی بود
طوري كه شنوندگان اشعاري را كه با صداي ايشان مي شنوند حتي بهتر از اينكه از روي آن چندين بار بخوانند به ياد دارند
وزني كه ايشان براي اشعار مي گذارند مانند اين جمله است
شعر فارسي را حافظ و سعدي به كمال رسانده اند
موسيقي شعر فارسي را هم شجريان ها به كمال رسانده اند
من براي همايون عزيز روزهاي بي بديلي را آرزو مي كنم بي ترديد ايشان وارث خلف سبك استاد استادان موسيقي جهان يعني جناب اقاي محمد رضا شجريان هستند
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
ملامتگوی بیحاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حیرت فروبستهست گویایی
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی
که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
تو صاحب منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی
تو خواب آلودهای بر چشم بیداران نبخشایی
دعایی گر نمیگویی به دشنامی عزیزم کن
که گر تلخست شیرینست از آن لب هر چه فرمایی
گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد
چو پایانم برفت اکنون بدانستم که دریایی
تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش
مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی
همه دعایم این است که سایه بلندش همواره فرح بخش هنر ایران زمین باشد.
فره ایزدیش مدام بادش